ایران

ایران

ایران
ایران

ایران

ایران

فرق انسان وحیوان



خداوند فرشته را آفرید به او شعور داد ولی شهوت نداد...


خداوند حیوان را آفرید به او شهوت داد ولی شعور نداد...


خداوند انسان را آفرید هم به او شعور داد و هم شهوت...


و حال.....

 

انسانی که شهوت خود را کنترل میکند از فرشته بالاتر...

و انسانی که شهوت ها او را کنترل میکند از حیوان پست تر است...



نصیحت



درآمد: هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.

خرج: اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید، بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.
پس انداز: آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید.
ریسک: هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید.
سرمایه گذاری: همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید.
 انتظارات: صداقت هدیه بسیار ارزشمندی است، آن را از انسانهای کم ارزش انتظار نداشته باشید.



.....

به سلامتی مگس که یادمون داد زیاد که دور کسی بگردی آخرش میزنه تو سرت !

آدمــیزاد

آدمــیزاد در حرف زدن هایش بی ملاحظه است … !
وقتی میخواهد با منطق حرف بزند ؛ احساساتی میشود …
وقتی از احساسش میگوید ؛ آرزوهایش لو میرود …
وقتی از آرزوهایش یاد میکند ؛ حسرتش رو میشود …
وقتی حسرتهایش را روشن میکند ؛ منطق میتراشد …
و اینگونه گند میزند به همه ی روابطش

دل نوشته

 

به ما گذشت نیک و بد، اما تو روزگار

فکری به حال خویش کن، این روزگار نیست

 

جملات عاشقانه, دل نوشته

 

به نسل های بعد بگویید ...

که نسل ما نه سر پیاز بود نه ته پیاز ...

نسل ما خود پیاز بود ...

که هر که ما رو دید گریه کرد

 

جملات عاشقانه, دل نوشته

دل نوشته

آدﻡ ﻫﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻴﺴﺘﻦ ﻣﻴﺮﻥ

ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻴﺸﻦ ﺑﺮﻣﻴﮕﺮﺩﻥ . . .

طنز نوشته

 

شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر.

شخصیت من چیزیه که من هستم،

اما برخورد من بستگی داره به اینکه ” تو ” کی باشی…

 

طنز نوشته


تنهایی ریشه تمام گناهان و دردهاست!

" چوپان " را تنهایی " 

دروغگو" کرد...

دل نوشته

 

گفت دانایی که: گرگی خیره سر،

هست پنهان در نهاد هر بشر!

لاجرم جاری است پیکاری سترگ

روز و شب، مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره ی این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

وی بسا زور آفرین مرد دلیر

هست در چنگال گرگ خود اسیر

 

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته می شود انسان پاک

 

وآن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند

 

در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

 

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

 

مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

 

اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگ ها فرمانروایی می کنند

 

وآن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنایان هم اند

 

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟...