ایران

ایران

ایران
ایران

ایران

ایران

هدف



چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند.

بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و و قتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند: دیگه چاره ایی نیست .شما به زودی خواهید مرد .
دو قورباغه حرفهای آنها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشون کوشیدند تا از گودال خارج شوند.
اما قورباغه های دیگر دائما به آنها می گفتند که دست از تلاش بردارید چون نمی تونید از گودال خارج شید ?
به زودی خواهید مرد . بالاخره یکی از قورباغه ها تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت .او بی درنگ به ته گودال پرتاب شد و مرد.
اما قورباغه دیگه با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد .
بقیه قورباغه ها فریاد می زدند که دست از تلاش بردار ?
اما او با توان بیشتری برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد و بالاخره از گودال خارج شد.
وقتی از گودال بیرون آمد بقیه قورباغه ها از او پرسیدند : مگر تو حرفهای ما را نشنیدی ؟
معلوم شد که قورباغه ناشنوا است و در واقع او در تمام راه فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند .

(من فکر می کنم میشه اینطوری برداشت کرد که نتیجه ی این داستان اینه که برای پیشرفت کسی جلوی تو رو نگیره و به حرفهای بقیه گوش نکرد،اگر خواستن جلوت رو بگیرن...به هدفت فکر کن - باید ناشنوا بود)



نظرات 2 + ارسال نظر
mahdiehastro چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 00:17 http://mahdiehastro.blogfa.com

شما کاملا درست برداشت کردید
حقیقت اینه که ایمان به هدف راه رو برای وصول به اون هموار میکنه و باعث امیدواری انسان میشه
و آدمی هم که به امید زنده هست
بسیار داستان آموزنده ای بود

پوریا سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 13:11 http://911251.blogsky.com

سلام و درورد دوست عزیز
من از وبلاگ شما دیدن کردم وبلاگ خوب و جالبی دارید
منم به رسم وب نویس ها از شما انتظار دارم که از وبلاگ بنده دیدن فرمایید
با تشکر پوریا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد